داستانک

تجارب دیروز برای زندگی فردا

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «آرژانتین» ثبت شده است

قهرمان گلف!

رابرت داینس زو قهرمان گلف ارژانتین در یکی از مسابقه های خود مبلغ زیادی پول برنده شد.
پس از گرفتن جایزه،زنی با گریه و التماس نزد وی آمد و از او خواست تا برای درمان فرزند رو به مرگش،پولی به او بدهد.
زن گفت که هیچ پولی برای پرداخت هزینه درمان ندارد و اگر رابرت به او کمک نکند کودکش را از دست خواهد داد.
قهرمان گلف بدون معطلی،تمام پول را به زن بخشید.
هفته بعد یکی از مقامات کمیته گلف به رابرت گفت:
ای ساده لوح!
خبر جالبی برایت آوردم.آن زن اصلا بچه بیماری نداشته و حتی ازدواج هم نکرده است.فریب خوردی دوست من!
و رابرت با خوشحالی جواب داد:
خدا را شکر!
پس هیچ کودکی در بستر مرگ نبوده است!این فوق العاده است!
۳۰ شهریور ۹۲ ، ۱۹:۱۶ ۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
امید نوری

نامه

دخترجوانی از مکزیک برای یک مأموریت اداری چندماهه به آرژانتین منتقل شد.
پس از دوماه، نامه ای از نامزد مکزیکی خود دریافت می کند به این مضمون:
لورای عزیز، متأسفانه دیگر نمی توانم به این رابطه از راه دور ادامه بدهم و باید بگویم که دراین مدت ده بار به توخیانت کرده ام !!! ومی دانم که نه تو و نه من شایسته این وضع نیستیم. من را ببخش و عکسی که به تو داده بودم برایم پس بفرست
باعشق : روبرت
دخترجوان رنجیـده خاطرازرفتارمرد، ازهمه همکاران ودوستانش می خواهدکه عکسی ازنامزد، برادر، پسرعمو، پسردایی ... خودشان به اوقرض بدهند وهمه آن عکس ها راکه کلی بودند باعکس روبرت، نامزد بی وفایش، دریک پاکت گذاشته وهمراه با یادداشتی برایش پست می کند، به این مضمون:
روبرت عزیز، مراببخش، اما هر چه فکر کردم قیافه تو را به یاد نیاوردم، لطفاً عکس خودت راازمیان عکسهای توی پاکت جداکن وبقیه رابه من برگردان

۰۸ شهریور ۹۲ ، ۱۵:۲۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
امید نوری